راهنمای پایه‌های گیلاس و آلبالو 5

خرید پایه گیلاس

آنچه در این مقاله خواهید خواند:

گیلاس متعلق به خانواده رزاسه و از میوه های هسته دار مناطق معتدله است که اهمیت آن به دلیل میوه خوراکی این گیاه است. ایران یکی از سه کشور بزرگ تولید کننده گیلاس بعد از آمریکا و ترکیه است. ارقام تجاری گیلاس روی پایه پیوند میشوند پایه تاثیر زیادی بر اندازه میوه، کیفیت میوه، اندازه و شکل درخت دارد. دو گونه گیلاس و آلبالو به صورت تجاری در حال کشت و پرورش هستند برای هر دو گونه پایه های مورد استفاده متعلق به همین گونه ها یا گونه محلب و یا هیبریدهای بین گونه ای است. برای تکثیر گیلاس، پایه لازم و ضروری است؛ زیرا ارقام گیلاس از طریق روشهای مرسوم تکثیر رویشی، قابل ازدیاد نیستند. اگرچه در برخی از ارقام آلبالو امکان تکثیر از طریق رویشی وجود دارد. درختان گیلاس پیوند شده روی پایه های استاندارد متعلق به گونه گیلاس و یا محلب بسیار پر رشد و قوی بوده و مدیریت چنین درختانی بسیار مشکل است. این مسئله در مواردی که هدف از پرورش گیلاس، تولید میوه جهت فرآوری و برداشت مکانیکی است کمتر مورد توجه است؛ اما زمانی که هدف تولید میوه جهت تازه خوری انجام میگیرد مشکلی جدی است از طرف دیگر، عملیات باغبانی از جمله هرس و سمپاشی بسیار پرهزینه است. در گیلاس با هدف یافتن پایه های پاکوتاه مناسب، پژوهش های زیادی در موسسات تحقیقاتی مختلف روی پایه های کلونی انجام شده است. پایه های متعلق به گونه آلبالو باعث کاهش رشد درختان گیلاس میشوند برای مثال آلبالوی رقم استاکتون مورلو به عنوان پایه و ارقام آلبالوی مونت مورنسی و نورس استار به عنوان میان پایه موجب کاهش اندازه درختان گیلاس شده اند . برای دستیابی به پایه های مناسب از تلاقی های انجام شده بین گونه های مختلف جنس ،پرونوس پایه های پاکوتاه جدیدی به وجود آمده است. این پایه ها امکان احداث باغ های گیلاس با تراکم نسبتا بالا، افزایش عملکرد، کاهش هزینه های تولید و استفاده از پوشش جهت مبارزه با ترکیدگی ناشی از باران را فراهم کرده است

دیری می گذرد که استفاده از پایه های گیلاس مورد توجه قرار گرفته است. این پایه ها شامل گونه های گیلاس، آلبالو و محلب هستند درختان گیلاس رشد یافته روی ریشه های خود پر رشدند. در صورتی که درختان آلبالو زمانی که روی ریشه های خود استقرار دارند؛ بر حسب نوع رقم ممکن است رشدی کمتر داشته و از عملکرد بالاتری برخوردار باشند. در ایستگاه تحقیقات ایست مالینگ انگلستان، جمع اوری پایه های گیلاس با هدف امکان تکثیر رویشی این پایه ها از سال ۱۹۱۴ آغاز شده است. این پژوهش، معرفی پایه F.12/1را در پی داشته است. بنا به بررسی ها، پایه F.12/1 نه تنها موجب زودباردهی درختان گیلاس نمیشود بلکه افزایش رشد این درختان را نیز همراه دارد. در فرانسه از انتخاب در توده گیلاس، دو پایه تجارتی با نام های پنتاویوم و پونتاریس حاصل شده است. ولی این پایه ها نیز رشد بالایی داشتند. در سامرلند کانادا، در نتیجه سلکسیون در توده مازارد، به پایه هایی با قدرت رشد کمتر دست یافته اند؛ اما لازم است که در نقاط دیگر نیز به اثبات برسد. در آلمان سلکسیون در داخل توده گیلاس و محلب از اوایل قرن بیستم شروع شده است و پایه های هایمن۱۰ و هانتر۱۷۰*۵۳ در نتیجه سلکسیون از محلب و مازارد به وجود آمده اند. در فرانسه، این عمل منجر به شناسایی کلونهای SL64 و SL405 یا پنتالب شده است. پایه ‏M*M4 در اورگان پاکوتاه بوده و در مناطق مختلف مورد ارزیابی قرار گرفته است. پایه های ‏M*M2 و M*M60 بیشتر برای ارقام گیلاسی که جهت صنایع فرآوری تولید میشوند، مناسب است. از آن جا که در گونه های مازارد و محلب، امکان دست یابی به پایه های پاکوتاه نیست. بنابراین، بسیاری از موسسات تحقیقاتی، انجام کارهای اصلاحی در دیگر گونه ها را آغاز کردند. بررسی های محققین انگلیسی در ۱۹۷۷ منجر به معرفی پایه ای جدید به نام کلت شد که حاصل تلاقی گیلاس * P.pseudocerasus است. تحقیقات پروفسور گروب و دکتر اشمیت از دانشگاه جیزن آلمان منجر به تولید سری بزرگی از پایه های جیزلا شد. به علاوه پایه های Pi-Ku در سال ۱۹۶۵ در آلمان، تولید و معرفی شده است. در بلژیک، سه پایه پاکوتاه به نام جی ام معرفی شد. کارهای اصلاحی محققین بلژیکی با معرفی پایه جی ام 61/1 (دامیل) به عنوان نقطه شروع ادامه یافت. برنامه های اصلاحی پایه ها در چک و اسلواکی از سال ۱۹۶۳ آغاز و منجر به گزینش سه پایه به نام پی اچ ال از هیبرید بین آلبالو گیلاس شد. برنامه اصلاح در چک و اسلواکی، نقطه آغازی برای محققین آلمانی بود؛ زیرا آنها دریافتند که پتانسیل پاکوتاهی در گونه آلبالو وجود دارد. بر این اساس، پروژه سلکسیون پایه ها از توده های بومی این گونه ها از سال ۱۹۶۰ در دانشگاه فرایزینگ و ابهن استفان آلمان آغاز شد دو نسل از پایه های ویروت حاصل این بررسی است. در فرانسه نیز گزینش در توده آلبالو منجر به معرفی پایه ادبریز شد.

به دلیل این که قسمت عمده ای از تولید گیلاس به بازارهای خصوصی عرضه میشود، تا حدی تهیه آمار دقیق تولید آن مشکل است. در طی آخرین دهه توجه جهانی به توسعه کشت این محصول قابل توجه تر بوده است .افزایش تولید در ترکیه، آمریکا و ایران نسبت به سال های قبل، نشان دهنده افزایش سطح زیر کشت این محصول در کشورهای ذکر شده است. بیش از صد گونه و حداقل ۱۵۰۰ رقم گیلاس شناخته شده است. انواعی از گیلاس ها بومی کشورهای واقع در مناطق معتدله نیمکره شمالی بوده اما احتمالا منشا واریته های تجاری امروزی قفقاز، مناطق بین دریای خزر و دریای سیاه است. بسیاری از ارقام مهم امروزی در بین توده های دانهالی و به صورت اتفاقی کشف شده اند. بر اساس آمار سازمان خوار و بار کشاورزی، ترکیه با میزان ۶۲۷۱۳۲ تن بزرگترین تولید کننده گیلاس در جهان است که پس از آن آمریکا (۳۹۸۱۴۰ تن) ازبکستان (۱۳۶۶۰۹ تن) و ایران (۱۳۵۷۲۳) تن قرار دارند . طبق آمارنامه وزارت جهاد کشاورزی (۱۳۹۷) میزان کل سطح زیر کشت گیلاس در ایران ۳۹۳۰۶ هکتار بوده که از این میان ۵۲۸۰ هکتار مربوط به سطح غیر بارور و ۳۴۰۲۶ هکتار مربوط به سطح بارور بوده است. هم چنین میزان تولید ۲۱۶۹۹۹ تن و میزان عملکرد آبی و دیم به ترتیب ۶۳۹۶ و ۴۱۵۱ کیلوگرم در هکتار بوده است. میزان کل سطح زیر کشت آلبالو در کشور ۲۱۵۳۹ هکتار میزان تولید ۹۷۶۲۸ تن و میزان عملکرد آبی و دیم به ترتیب ۵۲۳۳ و ۲۰۷۵ کیلوگرم در هکتار بوده است. مهم ترین استان های تولید کننده گیلاس و آلبالو شامل البرز خراسان رضوی ،مازندران، قزوین، مرکزی، آذربایجان شرقی و کرمانشاه میباشند.

اکثر گیاه شناسان، گیلاس ها و آلبالوها را در جنس پرونوس و تیره رزاسه و زیر تیره پرونوئیده تقسیم بندی می نمایند. اکثر آنها دیپلوئید میباشند اگر چه ارقام تریپلوئید و تتراپلوئید هم در آنها مشاهده شده است. ریشه این درختان در خاکها و زمینهای قابل نفوذ بهتر رشد می کنند . اما حساسیت آن در مقابل رطوبت و کمبود اکسیژن بسیار زیاد است. ساقه درختان گیلاس دارای رشد عمودی زیادی بوده و ارتفاع آن در بعضی مواقع به ۲۰ متر میرسد . امروزه، چنین تصور می شود که اجداد گیلاس های مهم باغی، نژادهایی می باشند که در متون انگلیسی قدیمی از آنها به عنوان مازارد، جینز و بیگاریو یاد شده است. هم چنین، آمارل ها و مورلوها به عنوان دو نژاد آلبالو معرفی شده اند .

آلبالو با نام علمی P. cerasus مانند گیلاس بومی اروپای شرقی است. طبق شواهد موجود آلبالو از یک دانه گرده کاهش نیافته گیلاس تلاقی یافته با در ‏fruticosa L حاصل شده است. آلبالوها نسبت به گیلاس ها به طور قابل توجهی غالبیت انتهایی کمتری نشان میدهند. آنها بدون هرس سالیانه به صورت انبوه رشد می نمایند و دارای عادت رشد افتاده ای (مجنون مانند) میباشند. هم چنین ممکن است دارای مقدار زیادی شاخه کور (بدون بار) باشند. این شاخه ها با ازدحامی که دارند؛ مانع نفوذ نور به سایر قسمت های درخت می شوند. از سوی دیگر، بسیاری از شاخه ها زاویه اتصال ضعیفی با تنه دارند.

گیلاس گلهایی کامل و دو جنسی دارد و گل آذین آن به صورت دیهیم است. رنگ گل ها سفید و تقریبا ۲ تا ۳ سانتی متر قطر دارند و به صورت منفرد یا گروهی حداکثر پنج تا هفت تایی بر شاخه های یکساله و یا اسپور تشکیل میشوند (شکل1). گلها معمولا با ۲۶-۳۰ پرچم، در پایه با گلبرگ ها کاسبرگها و لبه کاسه گل پیوسته هستند. گرده افشانی و تشکیل میوه ممکن است با مشکلاتی مواجه شود؛ زیرا با بسیاری از ارقام خود ناسازگار است. با وجود هوای مرطوب در زمان گلدهی به طور قابل توجهی تشکیل میوه کاهش می یابد.

میوه گیلاس، ساده، گوشتی و شفت است که درون بر میوه سخت و چوبی شده است و پوشش دانه ، غشایی و نازک است. سطح هسته صاف و میوه آن دارای یک هسته است. گیلاس ها عمدتا به صورت تازه خوری مصرف میشوند. از این محصول، فرآورده های متنوعی نیز تهیه میشود. آب میوه مربا ،کمپوت میوه رسیده خشک شده( برای بهبود طعم برخی فرآورده های غذایی مثلا شربت دسر سرد و بستنی) و شوری گیلاس (مثلا ماراس چینو) فرآورده های مهم این محصول است. برداشت محصول به منظور تهیه شوری گیلاس اغلب قبل از ایجاد رنگ کامل میوه است معین راد (۱۳۹۲) گیلاس از میوه های غیر کلیم اکتریک بوده و کیفیت آن پس از برداشت تغییر نمیکند. زمان رسیدن ارقام مختلف گیلاس ممکن است متفاوتی باشد که این دوره از 15 تا 24 روز بسته به رقم و فصل تغییر می یابد.

گیلاس به باران، گرما و باد بسیار حساس است و در صورت بروز هر یک از آنها خصوصا در اواخر دوره رشد و نزدیک مراحل برداشت، کیفیت میوه به شدت تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. ترک خوردگی در صورت بارندگی در ناحیه دم میوه و در صورت شدت بارندگی در سطح میوه نیز دیده می شود. از دیگر عوامل موثر بر کیفیت میوه گرما است. دماهای بالای ۳۸ درجه، به خصوص در آب و هوای خشک و بیابانی باعث پژمرده شدن گیلاس ها به دلیل حرکت رطوبت از میوه ها به برگ ها خواهد شد. اگر مادگی به هنگام گل آغازی در تابستان تحت شرایط هوای خیلی گرم و یا نور مستقیم قرار گیرند، ممکن است دو مادگی در هر گل شکل بگیرد در ارقام حساس مانند بینگ و ناپلئون ۵۰ درصد میوه ها این صفات نامطلوب را دارند .

انتخاب پایه برای گیلاس به چندین عامل از جمله رقم مورد استفاده، بافت خاک، سطح آب زیر زمینی و یا سیستم تربیت بستگی دارد در سیستمهای کاشت متراکم کاربرد پایه های پاکوتاه ضروری به نظر میرسد. در این سیستم ها جایی برای پرورش درختان قوی و پابلند وجود ندارد. تقاضا برای کاشت درختانی با رشد کمتر به منظور کنترل آسان تر آنها از انتهای دهه ۱۹۷۰ به وجود . نهال‌های بذری محلب و مازارد اصلی ترین پایه ها برای پرورش درختان گیلاس اند. درختان روی این پایه ها پررشد بوده و مشکل نگهداری به ویژه در طول برداشت را دارند. محلب تا حدودی قدرت رشد را کاسته و در خاکهای سنگین تر مناسب نمی باشد . پایه های با رشد کم در باغات جدید نسبت به پایه های پررشد ارجحیت .هم چنین پایه های پاکوتاه یا نیمه پاکوتاه سبب کارایی باغات گیلاس می شوند. جیزلا-5 پایه ای پاکوتاه کننده است که در سرتاسر جهان استفاده میشود .در سالهای اخیر برای اصلاح گیلاس، آلبالو و به خصوص اصلاح پایه های پاکوتاه این دو گونه تحقیقات زیادی صورت گرفته است و از جمله اهداف اصلاحی برای گیلاس معرفی ارقام پاکوتاه خود سازگار و مقاوم به بیماری است .

به طور معمول، مشکل خاصی در ارتباط با رشد و محصول دهی درختان گیلاس روی پایه مازارد و هم چنین ارقام آلبالو، روی پایه های آلبالو و گیلاس وجود ندارد؛ زیرا در این خصوص پایه و پیوندی از سازگاری خوبی برخوردارند. اما زمانی که پایه و پیوندک از دیگر گونه های جنس پرونوس باشند. ممکن است سازگاری خوبی بین آنها مشاهده نشود به عنوان مثال همیشه تمام ارقام گیلاس و آلبالو با پایه محلب، ترکیب سازگاری را تشکیل نمیدهند. گیلاس و آلبالو چه از لحاظ خصوصیات ظاهری و چه متابولیسم با یکدیگر بسیار متفاوتند پس انتظار چنین مشکلاتی نیز قابل پیش بینی است. البته ویروت که سلکسیونی در داخل توده آلبالو است سبب افزایش سازگاری پیوندک ارقام گیلاس با پایه آلبالو شد. در ارزیابی پایه و رقم عاری از ویروس بودن آنها اهمیت دارد زیرا برخی از انواع ویروسها میتوانند سبب ناسازگاری شوند .

در بررسی اثرات ناسازگاری ارقام و پایه های گیلاس بر فرآیندهای فیزیولوژیک بیان داشتند که سازگاری و ارزیابی فیزیولوژیکی درختان بستگی به فرآیندهای فیزیولوژیک بین پایه و پیوندک و انتقال مواد توسط ناحیه اتصال پیوند دارد. شدت فرآیندهای فیزیولوژیک مانند سطح برگ و محتوای کلروفیل در درختانی با نشانه های ناسازگاری کاهش می یابد .

متابولسیم درخت بستگی به چگونگی ارتباط بین پایه و رقم پیوندی دارد. ژنوتیپ پایه بر سطح رنگدانه های فتوسنتزی اثر داشته در حالی که غلظتهای متابولیت و ویژگیهای فیزیولوژیک میوه وابسته به رقم پیوندی است.

پایه ها بر رشد رویشی، عملکرد و خصوصیات کیفی میوه اثر مستقیم و تعیین کننده ای دارند ارقام روی پایه ها سازگاریهای متفاوتی نشان می دهند. کارایی جذب مواد غذایی، توسعه سطح برگ، محتوای کلروفیل و فعالیت فتوسنتزی از نشانه های سازگاری ارقام پیوندی روی پایه هاست .

تبادل گازی برگ در ارقام گیلاس پیوند شده بر روی پایه های جیزلا و ویروت بالاتر از محلب بود. مشخص شده است که پایه میتواند بر میزان مواد معدنی پیوندک تاثیر بگذارد. در پیوند رقم ویتن روزین روی پایه های آلبالو، مشکلات تغذیه ای زیادی مشاهده شده است.

در گذشته، مهمترین هدف استفاده از میان پایه کنترل رشد بوده است اما برطرف کردن ناسازگاری نیز از نظر دور نمانده است. میان پایه در ارقام پیوندی سبب افزایش راندمان تولید میشود، اما در خصوص کنترل رشد این مسئله همیشه صادق نیست. البته زمانی که ارقام آلبالوی کروسر ویکسل و یا شاتن مورلو به عنوان میان پایه برای تعدادی از ارقام گیلاس استفاده شدند، سبب پاکوتاهی نهال،افزایش تراکم کاشت و عملکرد شدند. هم چنین،استفاده از آلبالوی رقم نورس استار به عنوان میان پایه در ایتالیا و لهستان سبب افزایش عملکرد شد. به طور مشابه استفاده از میان پایه آلبالو رقم بریمنز ساری در آلمان برای آلبالوی رقم شاتن مورلو روی پایه مازارد باعث کاهش رشد و افزایش راندمان تولید بدون تاثیر بر اندازه میوه شد.

هرتکو و همکاران (۱۹۸۸) در بررسی کاربرد ارقام مختلف آلبالو به عنوان میان پایه برای دو رقم گیلاس در مجارستان بیان داشتند که برخی میان پایه ها سبب کاهش رشد برخی بی تفاوت و برخی نیز باعث افزایش عملکرد شدند. البته حضور ویروس به طور جدی میتواند بر رشد و میزان محصول تاثیر گذارد، تاثیر میان پایه در این حال ممکن است با اثرات ویروس اشتباه تشخیص داده شود. ازبه کارگیری برخی از گونه ها مانند p.fruitcosaجهت میان پایه باید صرف نظر شود. اگرچه استفاده از اوپنهایم که گزینشی از گونه فوق الذکر بوده روی پایه های مازارد و محلب سبب کاهش رشد شد.

در فرانسه، ارتفاع محل پیوند از ۱۵ تا ۸۰ سانتی متر روی پایه مازاد تفاوتی در عملکرد و حجم تاج درخت ایجاد نکرد. به طور کلی، پیوند در ارتفاع بالاتر منجر به تحریک میوه هایی با اندازه کوچک تری میشود. در آزمایش دیگری، رشد آلبالوی رقم شاتن مورلو روی پایه F.12/1 در ارتفاع ۸۰ سانتی متر نسبت به ۲۰ سانتی متری بیشتر بود. در پیوند گیلاس رقم بوتنرزروت روی پایه ویروت۱۳ مشخص شد که پیوند در ارتفاع ۴۵ تا ۶۰ سانتی متر سبب افزایش رشد می شود. پیوند ارقام گیلاس در ارتفاع ۵۰ سانتی متری روی پایه اس ال ۶۴ منجر به کاهش ۲۰ درصدی رشد نسبت به پیوند در ارتفاع ۱۰ سانتی متری شد. پیوند در ارتفاع بالا و بر پایه های مقاوم به سرطان باکتریایی سبب کاهش احتمال آلودگی میشود. در بسیاری از مناطق که این بیماری غالب است، عملی رایج و متداول است. پایه گیلاس به منظور کاهش ابتلا به گموز و خسارت سرما در آلمان پیوند می شود .

درخت گیلاس نیازمند خاک مناسب و مرغوبی است. سیستم ریشه درختان گیلاس به حداقل عمق حدود یک و نیم متر نیاز دارد به منظور جذب آب کافی توسط ریشه، تخلخل خاک باید حداقل ۱ مترباشد وجود زهکش مناسب در خاک بسیار ضروری است؛ زیرا ریشه تحمل شرایط کمبود اکسیژن را به مدت طولانی ندارد. بنابراین در انتخاب پایه باید حساسیت ریشه به شرایط عدم زهکش خاک،خشکی و کلروز ناشی از آهک مد نظر قرار گیرد. البته همه پایه ها از این لحاظ یکسان نبوده به طوری که پایه کامیل بسیار حساس به عدم تهویه خاک بوده در صورتی که پایه های جیزلا-1 و جیزلا-10 این گونه نیستند. به طور مشابه پایه جی ام۸ به کلروز بسیار حساس بوده ولی پایه های ادیریز، دامیل و آن میل در بلژیک حساسیت کمی دارند پایه محلب نسبت به پایه های مازارد و یا کلت، به خشکی و گرما حساسیت کمتری داشته؛ زیرا ریشه آن به عمق بیشتری از خاک نفوذ می کند. اما نسبت به شرایط خفگی با عدم تهویه خاک حساس است. هم چنین، پایه های سری ویروت به شرایط آب زیاد خاک نسبت به F.12/1 حساسند. از طرف دیگر، پایه کلت اگر چه سیستم ریشه سطحی دارد، ولی میتواند در خاکهایی با آب سطح الارض بالا به آسانی رشد کند. پایه پاکوتاه Pi-20 و ku-4 در خاک های سبک نسبت به خاکهای غنی رشد کمتر، اندازه میوه کوچک تر و عادت سال آوری بالاتری داشت. بررسیهای انجام شده در بلژیک به منظور دستیابی به دلایل زوال بسیاری از درختان گیلاس روی پایه دامیل حاکی از این بود که خصوصیات خاک نقش مهمی دارد. درختان گیلاس روی پایه های پاکوتاه PHL-A و PHL-C هر دو از میزان کلسیم کمتری در مقایسه با ‏F.12/1 بودند که این موضوع به دلیل تفاوت در عمق نفوذ ریشه و جذب مواد غذایی آنها باشد. تفاوت در ترکیبات برگ درختان روی پایه کلت و ‏F.12/1 میتواند علایمی از این تفاوت ها باشد. البالو و گیلاس از جمله محصولاتی هستند که در کشت مجدد شدیدا از بیماریهای ناشی از گشت مجدد خسارت میبینند. قارچ Thielaviopsis basicola و ارگانیزم های مولد سموم گیاهی در اطراف ریشه به عنوان عامل بیماری کشت مجدد گیلاس شناخته میشوند. ممکن است ضد عفونی در کنترل بیماریها مؤثر باشد. به علاوه کنترل بیولوژیک در آینده، جایگزین روشهای ضدعفونی خواهد شد.

درختان آلبالو و گیلاس در معرض آفات و بیماریهای زیادی هستند. پایه های گیلاس و آلبالو به گونه های فیتوفترا که سبب پوسیدگی ریشه میشوند ظاهرا متحمل هستند. همچنین تمامی پایه های شناخته شده ظاهرا به پژمردگی ورتسیلیوم حساسند البته پایه های جدید جیزلا و جی ام توسط ورتسیلیوم در واشنگتن مورد حمله قرار نمی‌گیرند درختان روی پایه های آلبالو، محلب و کلت در مقایسه با پایه مازارد حساسیت بیشتری به قارچهای عسلی آرمیلاریا دارند. هیچ گونه پایه مقاوم به بیماری برگ نقره ای وجود نداشته و کلون محلب‌اس‌ال۶۴ به این بیماری ظاهرا بسیار حساس است. دانهال‌های مازارد به سرطان باکتریایی و بلایت حساس بوده، در حالی که F.12/1‏ کلت و محلب پایه های متحملی هستند.

‏F.12/1و کلت به گال طوقه بسیار حساس بوده در حالی که مازارد محلب و آلبالو از حساسیت کمتری برخوردارند. گیلاس و آلبالو به ویروس پاکوتاهی گیلاس و ویروس نکروزه لکه حلقوی برگ حساس هستند .علایم زردی و نکروزه برگها در شکل ۳نشان داده شده است. واکنش درختان به این ویروسها به میزان حساسیت پایه و تحمل رقم پیوندی بستگی دارد. انتقال این ویروسها در طبیعت از طریق دانه گرده، حشرات گرده افشان و باد صورت می گیرد. تولید کنندگان باید از پایه های مقاوم برای مقابله با ویروسها استفاده کنند .

پایه های مازارد، محلب، کلت، جیزلا شماره پنج و شش، M*M2 و M*M60 پایه های مقاومی در مقابل این دو ویروس‌اند. از طرفی پایه های سلکسیون شدهp.fruticosa به هر دو ویروس بسیار حساسند. هم چنین جیزلا شماره ۱۲ علی رغم آن که حاصل از تلاقی Pavium* P. canescens‏ است پایه ای متحمل به شمار میرود تولید کنندگان باید از مواد گیاهی عاری از ویروس استفاده کنند، زیرا حضور ویروسها در گیلاس بر باردهی و اندازه میوه نیز اثرگذار است. ویروس زردی آلبالو از تشکیل سیخک جلوگیری و سطح غیر بارور زیادی روی درخت تشکیل میشود. برای غلبه بر این مشکل از اسید جیبرلیک استفاده میشود بیماری ایکس که نتیجه مایکوپلاسماهاست، سبب زوال درختان پیوند شده روی محلب شد. بسیاری از ویروسهای گیلاس توسط نماتدها گسترش می یابد. نماندهای ریشه شامل گونه پراتیلنکوس و ملوئیدوجین و نماتدهای خارج ریشه شامل زیفنما و لانگیدورس هستند. محلب مقاوم به نماند پراتیلنکوس و زیفنما بوده، در حالی که مازارد و آلبالو حساسند. شته سیاه، آفتی است که از شاخه های گیلاس تغذیه کرده و سبب کاهش قدرت رشد نهال می شود. درختان بالغ پیوند شده روی پایه ادبریز به این شته حساسند.

بررسی توده های بذری به دست آمده از ارقام گیلاس نشان دادند که تفرق صفات و عدم یکنواختی در باغ با کاربرد این پایه ها ایجاد میشود تحقیقات زیادی جهت دستیابی به دانهالهای یکنواخت انجام گرفت که منجر به گزینش دانهالهای عاری از ویروس شد. در آلمان، پایه های لیمبرگر و هانترز 170*53 حاصل این گزینش هاست. موسسه تحقیقات میوه در ویدنسویل سوئیس پایه کراکار KW101 گزینش شد. در ۱۹۸۷ موسسه تحقیقاتی اینرا در بردوی فرانسه، دو پایه به نام های پونتاریس و پونتاویوم را معرفی کرد که هر دو پایه در مقایسه با پایه مازارد فرانسوی بهتر بودند. درختان روی پایه های پونتاویوم و پونتاریس از رشد زیادی برخوردار بودند. استفاده از این پایه ها تنها برای کشت با تراکم حداکثر ۲۴۰ درخت در هکتار توصیه میشود. این دو پایه فرانسوی بسیار حساس به نماتد Pratylenchus vulnus بوده و از حساسیت کمتری نسبت به خشکی خاک های آهکی، گال طوقه Prarylenchus penetrans و نماتد مولد غده ریشه برخوردار بوده اند.

پایه مازارد شماره ۵۱۰ پایه ای است که از آلمان منشأ گرفته است. تمامی سلکسیون ها از رشد رویشی بالایی برخوردار بوده و منجر به تولید درختانی با اندازه بزرگ و دیر بارده شدهاند. بذور پایه های مازارد فرانسوی پس از استراتیفه، ۶۰ تا ۷۰ درصد جوانه زنی داشتند. پیوند بسیاری از ارقام گیلاس روی این پایه از سازگاری خوبی برخوردار بوده و در خزانه درختان یکنواختی به دست آمد. هم چنین به سرما مقاوم بوده و پاجوش دهی کمی داشتند در ایستگاه ایست مالینگ انگلستان اثرات پاکوتاهی روی ارقام گیلاس پیوندی مشاهده شد. اما درختان در چنین پایه هایی غیر بارده بوده و محصولی تولید نکردند. در کانادا پایه های M , J , A که در مقایسه با F.12/1 پاکوتاه ترند. کشف شده است. پایه های F.12/1 و چارجر در ایستگاه تحقیقات ایست مالینگ گزینش شده اند. پایه F.12/1 اولین پایه کلونی گزینش شده مازارد و به گال طوقه حساس است. درختان روی پایه های F.12/1 در مقایسه با پایه های پاکوتاه عملکرد مناسبی نداشته و همانند پایه های بذری مازارد یا چارجر هستند. این پایه به سرمای زمستانه بسیار حساس بوده و نسبت به مازارد میوه هایی با اندازه کوچک تر دارند در آلمان پایه F.12/1تنها برای درختان استاندارد توصیه شده و میزان یا جوش دهی آنها به شرایط محیطی وابسته است. پایه زF.12/1 با خوابانیدن قلمه های علفی تحت سیستم مه افشانی با قلمه های ریشه به راحتی تکثیر میباید بنابراین به استثنای مقاومت به سرطان باکتریایی این پایه در مقایسه با دیگر دانهالهای بذری مزیتی ندارد پایه چارجر نسبت به F.12/1 بسیار آسان تر تکثیر شده و به سرطان باکتریایی مقاومت بیشتری دارد

قدرت رشد این پایه مشابه با پایه کلت است. سازگاری مناسبی با ارقام گیلاس داشته، اما پاجوش زیادی تولید میکند سلکسیون در این گونه در بلژیک منجر به معرفی پایه کامیل (جی ام ۷۹) شد. با توجه به رقم و محل حجم تاج درختان روی پایه کامیل حدود ۴۰ تا ۶۰ درصد حجم درختان روی پایه F.12/1 بوده و زودتر شروع به باردهی میکنند از خصوصیات این پایه میتوان سازگاری، مقاومت زمستانه و عدم نیاز به قیم را برشمرد. تکثیر این پایه از طریق قلمه علفی امکان پذیر است .

پایه هایی از این گونه برای درختان گیلاس معرفی شده است. یکی از آنها پایه آدارا است که وسط اسپانیایی ها در زاراگوزا جهت تکثیر ارقام گیلاس هلو زردالو و بادام معرفی شد. این پایه از طریق قلمه چوبی تکثیر شده و نسبتا قوی الرشد است. آدارا در مقایسه با کلت از رشد کمتری برخوردار بوده و زود بارده نیز هست البته رقم گیلاس ناپلئون روی این پایه ناسازگار است. آدارا ظاهرا به خاکهای مرطوب سازگار بوده و ریشه آن به شرایط نامطلوب تهویه خاک مقاوم و به خوبی در خاک های با آهک بالا رشد میکند. پایه دیگر، پایه یونانی میرونو است که قدرت رشدی مشابه کلت دارد. درختان روی این پایه در خزانه از رشد رویشی بالایی برخوردارند.

مقاومت زمستانه آلبالو بالاست و خاکهای مرطوب را تحمل میکند اما در مقایسه با پایه های مازارد و محلب از قدرت رشد کمتری برخوردار است. سازگاری خوبی با برخی از ارقام گیلاس نداشته و پاجوش دهی زیادی دارد میزان محصول ارقام آلبالو روی پایه های آلبالو نسبت به کلت بیشتر بوده و از طریق قلمه به راحتی تکثیر می یابد به دلیل عدم سازگاری برخی ارقام گیلاس با این پایه البالو پایه ای متداول برای ارقام گیلاس محسوب نمی شود . پایه های کلونی که از گونه آلبالو سلکسیون شده اند، شامل دن، والدیمیر، استوکون مورلو، کب و ویروت است. برخی از سلکسیونهای آلبالو به ویروسهای پاکوتاهی گیلاس و نکروزه لکه حلقوی مرگ حساسند. برخی از ارقام آلبالو همچون شاتن مورلو میتواند بدون استفاده از پایه مورد استفاده قرار گیرد . دیگر ارقام هم چون مونت مورنسی و متیو به خوبی رشد کرده اما عملکرد خوبی روی ریشه های خودشان ندارند.

پایه های مجموعه کپ که توسط محققان ایتالیایی در دانشگاه بلونیا معرفی شده اند شامل پایه های پا کوتاه و نیمه پاکوتاه اند پایه های CAB 6P و CAB 11E نیمه پاکوتاه بوده که CAB 6P عملکرد خوبی دارد . ارقام ون و لاپینز روی پایه های CAB 6P و CAB11 E در مقایسه با کلت از لحاظ قدرت رشد تفاوت معنی داری نداشته اما عملکرد آنها روی پایه CAB 6P در مقایسه با کلت بهتر است شکل( ۳)این پایه ها پاجوش زیادی تولید میکنند در دیگر کشورها – در خصوص استفاده از پایه های مجموعه کب گزارشی ارائه نشده است

پایه های مجموعه دن که در دانمارک از آلبالو سلکسیون شده است، در مقایسه با پایه کلت از قدرت رشد کمتر عملکرد بالاتر و زودباردهی بیشتری برخوردار هستند.

این پایه در نتیجه سلکسیون از توده آلبالوی جمع آوری شده از ایران توسط فرانسوی ها برای گیلاس معرفی شده و تنها در کشور فرانسه مورد بررسی قرار گرفته است. ادبریز پایه پاکوتاهی است که در مقایسه با F.12/1 ۲۰ تا ۴۰ درصد سبب کاهش رشد میشود (شکل 5) درختان روی این پایه زود بارده بوده و عملکرد بالایی دارند؛ اما میوه های کوچکی تولید کرده و به شته گیلاس حساس است. پایه ادیریز به راحتی توسط قلمه و ریز ازدیادی تکثیر می شود.

مجموعه پایه های ویروت توسط محققان آلمانی در دانشگاه فرایزنیگ وایهن استفان گزینش شد. بر پایه مشاهداتی سلکسیون در توده آلبالو نشان داد که ارقام گیلاس روی پایه آلبالو رشد خوبی در جنوب آلمان دو فرم طبیعی از آلبالو (اچوابیچ و استراچ ویچسل ) شناخته شده است که احتمالا از رم منشأ گرفته اند. در سال ۱۹۶۰ هیجده نوع آلبالو روی پایه شاتن مورلو پیوند و مورد ارزیابی قرار گرفتند. پایه های گزینش شده در مقایسه با دانهالهای استاندارد (گیلاس و محلب) قدرت رشد کمتری داشتند پایه های شماره ۱۲ و ۱۴ از مجموعه ویروت برای آلبالو شاخص عملکردی بالایی داشته و میوه هایی با اندازه بزرگ به عمل آوردند. شماره های ۱۰ و ۱۳ برای گیلاس با شاخص محصول دهی بهتر در مقایسه با دانهالهای گیلاس یا محلب برخوردار بودند. پایه ویروت شماره ۱۱ متحمل به ویروسهای پاکوتاهی گیلاس و نکروز لکه حلقوی برگ بوده اما پاجوش دهی زیادی دارد. در آلمان از پایه ویروت شماره ۱۰ و ۱۳ به منظور کشتهای متراکم استفاده میشود. برای آلبالو ویروت شماره ۱۴ نسبت به F.12/1 عملکرد بالاتر وتراکم کاشت بیشتری داشته است.

در سلکسیونهای بعدی، ویروتهای شماره ۵۳، ۷۲، ۱۵۴ و ۱۵۸ معرفی شدند که قدرت رشد کمی داشتند. به طوری که پایه های ۵۳ و ۷۲ نیازمند قیم بودند. برخلاف پایه های دیگر ویروت شماره ۱۵۴ مشکل پاجوش دهی دارد ویروت شماره های ۱۰، ۱۳ و ۱۵۸ جهت کشت های نیمه متراکم گیلاس شماره های ۱۳ و ۱۴ برای آلبالو و پایه های ادبریز و ویروت شماره های ۵۳ و ۷۲ مناسب کشت های متراکم گیلاسند. این پایه ها باید در خاکهای حاصلخیز با زهکش خوب کاشته شوند. احتمال حساسیت این پایه ها به ویروسهای پاکوتاهی گیلاس و نکروز شدن لکه حلقوی برگ وجود دارد. همچنین احتمال از بین رفتن درختان روی پایه ادبریز در اثر حمله شته گیلاس است. در باغ باید از بروز هر گونه تنش جلوگیری شده و سلامت درختان با کوددهی منظم از طریق آبیاری در فصل رشد و هرس زمستانه تامین شود.

پایه های ویروت ۵۳ و ۱۵۸ و Gi195/20کمترین رشد را دارند. در مجارستان Gi479/8 نیمه پایلند، ویروت ۵۳ نیمه پاکوتاه ، Gi195/20 و جیزلا -4 پاکوتاهند.

یشترین ماده جامد محلول و سفتی گوشت در درختان لاپینز پیوند شده روی پایه های ویروت ۷۲ و ادابریز مشاهده شد. میوه های پیوندی روی پایه های جیزلا-۵ و F.12/1 به ترتیب کمترین و بیشترین میزان گلوکز فروکتوز، سوربیتول، ساکاروز و سیتریک اسید را نشان دادند. بالاترین میزان ترکیبات فنولی در پایه ویروت-۷۲ و بالاترین میزان پروسیاندین در پایه ادابریز مشخص شد. محتوای آنتوسیانین در بین پایه ها تفاوت چندانی نشان نداد. پیکو-۱ و جیزلا-۵ به ترتیب بیشترین و کمترین میزان عملکرد را نشان دادند .

از استاکتون مورلو در کالیفرنیا به عنوان پایه گیلاس برای خاکهای رسی سنگین استفاده می شود. این پایه از رشد می کاهد. اما در اسپانیا گرچه میزان پاجوش دهی و زوال درخت روی این پایه زیاد است ولی پررشدتر از کلت بوده و با تولید میوه هایی با اندازه مناسب عملکرد خوبی داشته است. استفاده از استاکتون‌مورلو در آلمان علی رغم زودباردهی عملکرد بالا کیفیت خوب میوه و اندازه درخت که به بزرگی پایه F.12/1 است به دلیل پاجوش دهی زیاد و هم چنین گموز تنه و تفاوت زیاد در میزان رشد قطر پایه و پیوندک توصیه نمیشود. پایه سوبیشه ون ویکسل سبب کاهش اندازه درخت شد؛ اما میزان تولید محصول و اندازه میوه آن مناسب نبود والدیمیر پایه دیگری است که توسط آمریکایی ها در نتیجه سلکسیون از توده آلبالو از روسیه منشأ گرفته است. اگرچه این پایه به فیتوفترا و خاکهای مرطوب مقاوم بوده اما به دلیل پاجوش دهی بالا پیشنهاد نمیشود. دو پایه البالو در فرانسه به نامهای فراسیدا-4 و فراسیدا-۷ سلکسیون شده است. هر دوی این پایه ها توسط ریزازدریادی تکثیر میشوند و محصول دهی بالا، زودباردهی و عدم نیاز به قیم دارند و تنها مشکل آنها پاجوش دهی شان است. سه کلون اسپانیایی پیتاس شماره 1، MM9 و MMP12‏ تحت نام ماستودی مونتانا شناخته شده که همه آن ها زود بازده بودند و محصول دهی بالایی دارند. توسط قلمه های علفی با ریزازدیادی تکثیر شده و نیاز به قیم دارند.

پایه داویکی چری یک هیبرید بین گونه ای از p.canescens * P.dielsina است. دامیل (GM 61/1) تنها پایه گزینش شده این گونه که از دانشگاه جمبلاکس بلژیک گزینش شده است. دامیل از استقرار خوبی برخوردار بوده و استفاده از قیم در سالهای اولیه توصیه می شود. هم چنین، این پایه از سازگاری خوبی با ارقام گیلاس و آلبالو برخوردار بوده و از لحاظ رشد رویشی متوسط است. دامیل میتواند از طریق قلمه های علفی با کشت بافت تکثیر شود و مناسب خاکهای حاصلخیز با زهکشی خوب است.‏

این پایه، حساسیت زیادی به ویروسهای پاکوتاهی گیلاس و نکروز شدن لکه حلقوی برگ نشان می دهد. درختان پیوندی روی آن رشد کمی داشته و میزان محصول تولیدی آنها نیز در مقایسه با کلت کمتر است زیرا ریشه ها در جذب نیتروژن و پتاسیم بسیار ضعیف عمل می کند .

استپ چری درختچه ای است که پاجوش تولید کرده و درختان گیلاس پیوند شده روی آن به شدت پاکوتاه و نیاز به قیم دارند پایه کلونی اپنهایم در ایستگاه اپنهایم آلمان از گونه مذکور گزینش شد. اپنهایم به نظر می رسد که هیبریدی بین P.fruticosa و آلبالو باشد رقم هدلفینگن از سازگاری خوبی با این پایه برخوردار بوده،ولی دیگر ارقام تجاری گیلاس در آلمان سازگاری خوبی نداشتند.

پایه اپنهایم، حساسیت بالایی نسبت به ویروس پاکوتاهی گیلاس و نکروز شدن لکه حلقوی برگ داشته و بنابراین به عنوان پایه ای برای گیلاس پیشنهاد نمی شود.

پایه های کلونی یا بذری سنت لوسی پایه هایی پررشد بوده که تنها مناسب کشت های غیر متراکم اند و با خاکهای سبک خشک آهکی و سنگلاخی سازگارند . ریشه های سنت لوسی نسبت به مازاد به میزان بیشتری در خاک نفوذ میکنند. این مسئله نشان دهنده مقاومت بیشتر این پایه به خشکی است. به علاوه محلب محتمل به کلروز ناشی از کمبود آهن و کمبود روی در خاکهای آهکی است سنت لوسی با خاکهای سنگین مرطوب سازگار نبوده و اغلب به پوسیدگی ریشه ناشی از فیتوفترا و شکاف خوردن میوه حساس است. ریشه های محلب نسبت به مازارد در دماهای پایین تر دچار سرمازدگی میشود و بنابراین محلب به زمستانه های سرد مقاوم تر است.

هاتنرز – هایمن ۱۰ دانهالهای گزینش شده آلمانی هستند که از توده وحشی در مرسیبرگ و پایه آلپروما در آلتن و دینکن سلکسیون شده است. پایه سنت لوسی۴۹۰۰ عاری از ویروس و از آمریکا گزینش شده است. پایه سنت لوسی ۴۰۵ به نام پنتالب، در موسسه بین المللی اینرا در فرانسه گزینش شده است. بذور پس از استراتیفه شدن، بیش از ۹۰ درصد جوانه زنی داشتند و عملکرد و اندازه میوه درختان روی این پایه مناسب بود. پس از گذشت ۷ تا ۸ سال به حداکثر محصول دهی رسیدند. ارقام گیلاس روی این پایه از سازگاری خوبی برخوردار بودند و رشد رویشی کمتری را نسبت به کلت و SL64 ایجاد کردند درختان روی پایه سنت لوسی ۴۰۵ از استحکام خوبی برخوردار بوده و بدون پاجوش بودند. ریشه ها به قارچ فیتوفترا، ورتیسیلیوم، آرمیلاریا و هم چنین به

شرایط تهویه نامناسب خاک حساسند پایه بذری کورپونای و پایه های کلونی SM11/4 و دونابوگدانی از مجارستان گزینش شده اند. کورپونای پایه ای مناسب برای آلبالو، دونابوگدانی برای گیلاس و SM11/4 مناسب برای هر دو گونه است. پایه فرانسوی SL64 کلونی از سنت لوسی بوده که توسط قلمه های چوب نرم و خشبی تکثیر میشود. با بسیاری از ارقام گیلاس سازگاری داشته و از لحاظ قدرت رشد مانند پایه کلت است. این پایه به دلیل داشتن ریشه های عمیق و فراوان، درخاک استقرار خوبی دارد. پاجوش دهی زیادی نداشته و برای تراکم کاشت ۱۸۰ تا ۲۸۰ درخت در هکتار توصیه شده است. باردهی درختان روی این پایه پس از پنج تا شش سال شروع شده و در سال هشتم تا نهم به حداکثر می رسد. ریشه ها به قارچ فیتوفترا، ورتیسیلیوم، آرمیلاریا و هم چنین به شرایط تهویه نامناسب خاک و نماتد Pratylenchus vulnus حساسند .

میزان رشد P3 همانند درختان محلب بوده و پاجوشهای فراوانی را تولید میکند که این صفت نامطلوب از پادوس به آن به ارث رسیده است. تولید پاجوشهای فراوان مشکلاتی در مدیریت باغ به وجود میآورد پایه های P3 و محلب به ترتیب بیشترین و کمترین میزان عملکرد را ایجاد میکنند. در این آزمایش مشاهده شد که پایه محلب برای رقم ویتن‌روزین مناسب نیست هم چنین بیشترین مرگ و میر کمترین اندازه میوه کمترین پاجوش و قطر در پایه آلبالو مشاهده شد. برعکس، همه ارقام روی پایه های محلب زنده ماندند.

پایه محلب برای خاک های سبک و قلیایی مناسب است. میزان مواد جامد محلول رضایت بخش برای مصرف کنندگان ۱۶ درصد است. مقاومت به سرما برای پایه های گیلاس اهمیت دارد.پایه های PN و P3 در روسیه به عنوان پایه های مقاوم به سرما و بیماری انتخاب شدند.

آنها به منظور ارزیابی پتانسیل چندین گونه پروتوس در کاهش قدرت رشد و پاکوتاهی درختان گیلاس مورد بررسی قرار گرفته اند. رقم مرتون گلوری روی پایه کلونی p.mugus (G 258)در خزانه به خوبی رشد کرده و پس از ۱۰ سال در مقایسه با کلت حجم تاج آنها حدود ۵۰ درصد و قطر تنه آنها حدود ۷۰ درصد کاهش یافت ولی طول عمر درختان مناسب بود. احتمالاً هیبریدهای بین گونه ای شانس موفقیت بیشتری دارند.

پایه کلت در سال ۱۹۷۷ در ایستگاه تحقیقات ایست مالینگ انگلستان معرفی شد. کلت پایه ای تریپلوئید بوده اما پایه های هگزا پلوئید آن نیز در این ایستگاه به دست آمده است. این پایه از طریق قلمه های علقی خشبی و ریزازدیادی به راحتی تکثیر میشود در آلمان کلت پایه ای با رشد زیاد بوده و قدرت آن در مقایسه با پایه های بذری یا کلونی مازارد بر حسب نوع خاک، رقم پیوندی و دیگر شرایط متفاوت است. در شمال اروپا اندازه درختان روی پایه کلت نسبت به پایه های مازارد وF.12/1 به میزان تقریباً ۳۰ درصد کاهش داشت کلت به دلیل دارا بودن سیستم ریشه سطحی پایه ای حساس به خشکی شمرده میشود. در فرانسه محلب برای مناطقی با خاکهای مرطوب پایه ای خوب بوده و پایه های دیگر در چنین شرایطی دچار خفگی میشوند. قدرت رشد درختان روی کلت در شروع باردهی کاهش یافته و در مقایسه با پایه مازارد زودتر به سن باردهی می رسند. مدیریت این پایه علی رغم قدرت رشد درختان روی پایه کلت به دلیل زاویه باز شاخه و تاج فشرده نسبتا آسان است کلت در مقایسه با پایه هایی با قدرت رشد مشابه ویروت( ۱۰ و ۱۳)، از محصول دهی متوسط و در مقایسه با پایه های پاکوتاه تر محصول دهی کمتری دارد. اندازه میوه درختان روی کلت مناسب بوده و اغلب در درختان بالغ هرس زمستانه به منظور حفظ محصول دهی در سطح بالا توصیه میشود . پایه کلت به شکاف خوردن میوه سرمای زمستانه گال طوقه و پوسیدگی ریشه حاصل از فیتوفیترا در مقایسه با F.12/1 حساس است. و سام در در مدت کوتاهی به طور کلی درصد عدم موفقیت پیوند در این پایه در مقایسه با F.12/1 کمتر است. در لهستان ارقام پیوندی ون و سام در مدت کوتاهی پس از کاشت در اثر ناسازگاری از بین رفتند. هم چنین بقای درختان روی پایه کلت در عدم فراهمی نیتروژن فسفر و پتاسیم با مشکل مواجه میشود. ریشه ها توانایی کمی در جذب عناصر معدنی از خاک داشته و این خصوصیت دلیل روشن بودن رنگ سبز برگ های درختان روی پایه کلت است.

در سالهای ۱۹۶۵ تا ۱۹۷۱ در دانشگاه گیزن آلمان به منظور دستیابی به پایه های پاکوتاه گیلاس، تلاقی های بین گونه ای زیادی انجام شد که این گروه از پایه ها چیزلا نام گرفت. این پایه حاصل تلاقی آلبالو و یک گونه گیلاس است بر اساس ارزیابی ها چهار شماره جیزلا پنج تا هشت امید بخش بودند و پایه های جیزلا پنج و شش مناسبند به طور کلی، چیزلا چنان چه خاک زهکشی شده باشد با دامنه وسیعی از انواع خاکها سازگاری دارد. هم چنین نسبت به کلروز، شرایط غرقابی و آهک ، مقاومت خوبی دارد. این پایه در برابر ویروسهای پاکوتاهی گیلاس و ویروس نکروز شدن لکه حلقوی مقاوم است و باعث کنترل اندازه درخت و شاخه دهی با زاویه باز میشود و بدون پاجوشن است. جیزلا میتواند به خوبی در خاک مستقر شود اما استفاده از قیم نیز برای آن توصیه می شود. این پایه با شرایط اقلیمی سرد سازگاری دارد و به خشکی مقاوم است. پایه جیزلا موجب زود باردهی و محصول دهی بالا میشود و میوه با کیفیتی تولید میکند.

معمولاً پس از سال دوم، باردهی درختان پیوند شده روی پایه جیزلا آغاز می شود. این پایه از پایه های پاکوتاه کننده است؛ به همین منظور تعداد نهال کشت شده در واحد هکتار را افزایش می دهد. عملکرد به طور چشمگیری بالا میرود و عملیات باغبانی را آسان تر میکند.

در ویتز نهازن، پایه های جیزلا، پنج، شش، هفت و هشت به ترتیب با 58، 45، 39،37 درصد در کنترل اندازه درخت موثر بوده و از محصول دهی و اندازه میوه خوبی نیز برخوردار بوده اند. شاخه دهی با زاویه باز بوده و در مقایسه با پایه F.12/1پاجوش کمتری داشته اند. پایه جیز لا ۵۰ از طریق ریزازدیادی و قلمه های علفی تکثیر میگردد. در حال حاضر پایه جیز لا ۵ برای نقاط شمال غرب اروپا توصیه میشود. فواصل کاشت 4.5 در 3 متر توصیه شده است. درختان روی پایه جیزلا ۵۰ در سال های اولیه از رشد زیادی برخوردار بوده و پس از شروع باردهی رشد آنها کاهش می یابد. این پایه نمی تواند به عنوان پایه پاکوتاه برای گیلاس مورد استفاده قرار گیرد و پایه مناسبی نیز برای البالو نیست.

پایه رویشی جیزلا-6 به زودباردهی و عملکرد بالای محصول گیلاس منجر میشود. این پایه ویژگی هایی خاص و قابل استفاده برای بخشهای زیادی از خاک و اقلیم کشور ایران دارد با توجه به اثر پاکوتاه کنندگی این پایه استفاده از آن به منظور بهبود وضعیت تولید ضروری به نظر میرسد.

درختان گیلاس رقم ناپلئون پیوندی روی پایه جیزلا-6 در اورگان حدود ۵۰ درصد از قدرت رشد کمتر و عملکرد بالاتری نسبت به F.12/1 برخوردار بوده اند. پس از ده سال محل پیوند درختان به دلیل عدم تطابق رشد پایه و پیوندک متورم میشود و این موضوع استفاده از شیکر را برای برداشت مکانیکی محدود میسازد. در آمریکا، رشد رقم بینگ روی این پایه همانند مازارد قوی بود؛ ولی رشد درختان رقم هدلفینگن بر حسب محل مورد آزمایش از ۳۸ تا ۱۱۴ درصد نسبت به پایه استاندارد متغیر بودند.

جیزلا-12 هیبریدی از آلبالو P.canescence بوده و میزان رشد درخت روی آن رابطه ای مستقیم با رقم پیوندی دارد قدرت رشد رقم بینگ پیوند شده روی پایه جیزلا-۱۲، متوسطی از رشد جیزلا-5 و جیزلا-6 بود؛ اما رقم رجینای پیوند شده روی این پایه درختانی با قدرت رشد ۱۰ درصد بیشتر جیزلا-6 ایجاد کرد.جیزلا12 زودبارده بوده و محصول سنگینی را ایجاد می کند. البته، اندازه و کیفیت مناسب میوه با هرس مناسب قابل دست یابی است. این پایه با اکثر خاک ها سازگار بوده و تولید پاجوش نمی کند.

جاموویسکی و همکاران (۲۰۱۶) در بررسی عملکرد و کیفیت ارقام گیلاس روی پایه چیزلا شماره ه نشان دادند که همه ارقام سازگاری خوبی با این پایه داشته اند. ارقام دلگا سیسکا و کوردیا به ترتیب سیب کاهش و افزایش اندازه درخت شدند بیشترین و کمترین عملکرد به ترتیب در ارقام اکتاویا و سان‌برست مشاهده شد میوه های ارقام دلگا سیسکا و سان برست بالاترین وزن میوه را به خود اختصاص دادند، در حالی که رقم سیلویا از این نظر کمترین بود.

لویزارتگا و همکاران (۲۰۱۶) ویژگیهای رشد عملکرد و کیفیت میوه را در رقم نیواستار پیوند شده روی پایه های مختلف آدارا، جیزلا5 و 6، ماریانا -۶۲۴،ماکسما- ۱۴، مایور، پیکو ۱، ۳ و ۴ و سنت لوسی بررسی کردند. پایه های جیزلا۵ ، پیکو ۱ و سنت لوسی ۶۴ در خاکهای سنگین خفگی ریشه را نشان دادند. میوه های درختان پیوندی روی ماکسما-14 کمترین اندازه و بالاترین رنگ را داشتند. اگرچه پایه پیکو-3 سبب کاهش عملکرد شد؛ اما مواد جامد محلول و اندازه میوه را افزایش داد. کاهش رشد عملکرد و کیفیت میوه در جیزلا ۵ مشخص شد. برعکس، ماریانا-۲۶۲۴ مایور و آدا را بیشترین قدرت رشد عملکرد و کیفیت میوه را داشتند. البته، ورکامن و همکاران (۲۰۰۶) بیان کردند که اندازه میوه روی پایه های جیز لا ۵ به بار درخت و رطوبت خاک وابسته است.

Gi154/7 G497/8 ، جیزلا-۴ و PHL-A قطر تنه بیشتری را نسبت به جیزلا-۵ایجاد کردند. هم چنین بزرگترین اندازه میوه در Gi523/02 و PHL-A به ثبت رسید. البته جیزلا-4 و Gi154/7 پاجوش زیادی داشت. بالاترین عملکرد در Gi154/7 و جیزلا-4 و کمترین عملکرد،Gi209/1، Gi195/20 ، Gi148/8 و جیزلا-۵ به دست آمد. در این آزمایش شاید دوره های خشکی طولانی مدت روی باردهی، کیفیت و اندازه میوه اثر داشته باشد. البته عملکرد پایین در پایه جیزلا-5 غیر قابل پذیرش است. درختان روی این پایه معمولا علی رغم کاهش رشد، عملکردهای بالا ایجاد میکنند. درصد بقای رقم لاپینز روی پایه های جیز لا-۴ ، دامیل و Gi497/8 بسیار کم بوده و از طرفی کمترین درصد بقا طبق بیانات بلازکوا – هلیسکوا در رقم لاپینز پیوند شده روی پایه ویروت-۱۵۸ بود.

پایه انمیل، در کشور بلژیک در دانشگاه جمبلاکس به عنوان پایه پاکوتاه معرفی شده است. این پایه برای خاکهای حاصلخیز توصیه شده درختان پیوندی روی آن نیاز به قیم داشته و رشد کمی دارند. به علاوه اندازه میوه در مقایسه با سایر پایه های پاکوتاه کوچک تر بوده و عملکرد کمی دارند.به دلیل حساسیت به پوسیدگی فیتوفترا زوال درختان درودی این پایه زیاد است. به هر حال، به دلیل عملکرد

خوب درختان روی انیمل، این پایه توصیه میشود.

پایه های M*M از تلاقی محلب مازارد توسط لیل بروکس ایجاد شده اند. بیشتر پایه های حاصل از این تلاقی، قوی الرشد، برخی متوسط الرشد(M*M97،M*M39) تنها MM14 پاکوتاه است. قدرت پاکوتاهی پایه فوق نسبت به پایه های مازارد و محلب به ترتیب ۱۰ و ۳۰ درصد است. پایه ‏M*M60 پایه ای پررشد، سازگار با اکثریت ارقام مقاوم به فیتوفترا و سرطان باکتریایی است. پاجوش دهی و اندازه کوچک میوه از ارزش آن کاسته است. این پایه، در تولید گیلاس و آلبالو به منظور فرآوری مورد توجه بوده است .

پایه های M*M14 و M*M97 در فرانسه مورد ارزیابی قرار گرفته اند. M*M97 باروری متوسط تا ضعیفی داشته و با رقم بورلت ناسازگاری تاخیری دارد به دلیل قدرت رشد بالای پایه های مورد بررسی، به نظر میرسد که شماره ۱۴ پایه ای مناسب تر باشد. این پایه از طریق ریزازدیادی به راحتی تکثیر و بیشینه تولید در سال ششم و هفتم حاصل میشود. استقرار درختان روی این پایه مناسب بوده و پاجوش دهی در آن دیده نمیشود. پایه M*M14 به نماتد Pratylenchus vulnus حساس بوده و در محدوده وسیعی از خاکها سازگاری دارد ولی باید از کشت آنها در خاکهای کم عمق اجتناب شود. هرس درختان به دلیل عملکرد بالا از سال پنجم تا ششم به منظور تامین میوه هایی با اندازه مطلوب لازم و ضروری است. در آزمایشهای انجام شده در ایتالیا ارقام ون و لاپینز از رشد رویشی زیادی روی این پایه برخوردار بوده اند. این پایه از لحاظ قدرت رشد حد واسط کلت و ادبریز است و جهت کشتهای نیمه متراکم میتواند مورد استفاده قرار گیرد. M*M14 تنها پایه نیمه پاکوتاه با ارزش برای گیلاس است؛ اما در آلبالو با توجه به کوچک بودن میوه گزینش این پایه انتخاب مناسبی نیست.

آزمایشهایی روی پایه های گیلاس با هدف دستیابی به درختان پاکوتاه از سال ۱۹۶۳ در ایستگاه تحقیقات میوه کاری هلوسی چکسلواکی آغاز شد. پایه های انتخاب شده مجموعه P-HL‏ می توانند از طریق قلمه های علفی یا ریزازدیادی تکثیر شده و جهت کشتهای متراکم مناسبند. وجود سیستم ریشه سطحی این پایه ها حساس به خشکی شده و درختان روی این پایه ها نیاز به قیم دارند. کلون شماره ۶ که در حال حاضر با نام P-HL-C نیز شناخته می شود، بسیار پاکوتاه بوده و اندازه میوه روی آن مناسب است. این پایه به سرمازدگی زمستانه حساس بوده و با افزایش بار درخت، این حساسیت بیشتر میشود.در بررسی اثرات ناسازگاری ارقام و پایه های گیلاس بر فرآیندهای فیزیولوژیک بیان داشتند که برگهای شاخه ارقام پیوندی نسبت به برگهای روزت در زمینه فعالیت فتوسنتزی کاراتر بودند. قابلیت فتوسنتزی رقم فروویا روی پایه کلت نسبت به پایه PHL-C بیشتر بود. محتوای کلروفیل در برگهای روزت نسبت به برگهای شاخه ها بیشتر بود. رقم اسکینا پیوند شده روی پایه PHL-C‏ بالاترین میزان محتوای کلروفیل را داشتند .

پایه ای نیمه پاکوتاه و زودبارده بوده که از دریای سیاه در روسیه منشا گرفته است. محققان بیان کرده اند که از لحاظ رشدی مشابه جیزلا-۶ بوده، اما میزان عملکرد و زودباردهی آن کمتر از جیزلا-۶ است.کیفیت میوه و عملکرد رقم لاپینز روی پایه کریمسیک در صورت مدیریت مناسب می تواند ثابت بماند در انواع خاکها رشد کرده و بیشتر از مازارد، متحمل به خاکهای مرطوب و به سرما نیز مقاوم است. این پایه همچنین متحمل شرایط گرم بوده و مانند جیزلا-6 واکنش نامناسبی نمیدهد. درختان روی این پایه نیاز به قیم نداشته و پاجوش دهی کمی دارند.

پایه کریمسیک -6(آلبالو*(آلبالو*P.maacki))‏

اندازه این پایه به میزان ۷۵ تا ۸۰ درصد پایه کریمسیک-۵ یا چیزلا-۱۲ است. مشابه کریمسیک۵ این پایه نیز به خاکهای مرطوب سرمای زمستان و گرما مقاومت دارد. هر دوی این پایه ها به ویروس آبله آلو و لکه نکروز حلقوی حساسند.

پایه های مجموعه پی-کیو (Pi – Ku Series)

Pi-ku4,20 ، Pi-ku4,84، Pi-ku4,22 با گیلاس و آلبالوی رقم شاتن مورلو سازگارند. این پایه ها به آسانی با قلمه علقی قابل تکثیرند. ظاهراً تنها پایه 4,20 Pi-ku از پاکوتاه کنندگی دائمی در ارقام گیلاس مورد آزمایش برخوردار است. در پایه 4,20 Pi-ku تحت شرایط خاکهای فقیر، میزان رشد رویشی و اندازه میوه کاهش مییابد.

‏CoretteTM از سری لاینهای آزادسازی شده از دانشگاه میشیگان است که شامل پایه های ‏Lake Clinton Clare و Crawford بوده و پاکوتاهی و زودباردهی را به پیوندک القا می کند. در بررسی روابط متقابل پایه و پیوندک اثرگذار روی عملکرد مشخص شد که عملکرد رقم بینگ روی پایه کریمسیک-۵ ، 21 تن در هکتار و روی پایه کریمسیک-6 ، 22 تن در هکتار بوده است. بعلاوه، پایه های CoretteTM افزایش عملکرد بالایی را نشان دادند. تعداد متوسط گلها برای رقم بینگ پیوند شده روی پایه جیز لا ۶ تقریبا ۱۰ گل بر سانتی متر مربع بود. در حالی که برای پایه های CoretteTM این تعداد به طور معنی داری افزایش داشت و به ۲۰ گل در هر سانتی متر مربع رسید. تفاوتی از لحاظ اندازه میوه بین پایه های CoretteTM و پایه های شاهد وجود نداشت

پایه موتر پوس، کلونی از آلو بوده که از جمعیت به صورت آزاد گرده افشانی شده میروبالان در مرکز تحقیقات کشاورزی در زاراگوزا به عنوان پایه ای برای گیلاس معرفی شده است. این پایه سازگاری زیادی با ارقام گیلاس داشته و در خاکهای سنگین رسی و آهکی با 8.3= pH محصول خوبی را تولید مینماید. این پایه از طریق قلمه چوب سخت و ریزازدیادی تکثیر می یابد. رشد متوسط تا قوی داشته و عادت شاخه دهی آن به صورت گسترده است. اندازه میوه رقم استلا روی این پایه نسبت به پایه جیزلا۵ بزرگتر بوده و پررشدتر میباشد البته کارایی عملکرد در پایه چیزلا5 نسبت به پایه مونرپوس بیشتر است.

نویسنده این مقاله

آیا این مقاله مفید بوده است؟

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 لطفا نظرات و پیشنهاد خود را با ما به اشتراک بگذارید
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها